loading...
سرباز ایتک بلوچستان
عبدالستار ملک ریسیی بازدید : 247 جمعه 07 تیر 1392 نظرات (0)

بلبل روي شاخه گل نشسته بود و با گل سرخي كه آثار پژمردگي در سيمايش هويدا بود مشغول راز و نياز بود.آنطرفتر جوانكي دانشجو پشت پنجره اتاق مجردي اش نشسته بود و به باغچه گل نگاه ميكرد نگاهش به بلبل افتاد از عشق خويش يادش آمد، آهي جانسوز از اعماق دل كشيد و با خودش گفت؛فردا صبح كه يارم از اين مسير رد مي شود با او صحبت خواهم كرد و به او خواهم گفت كه چقدر دوستش دارم.ولي دريغ ،من بايد برايش هديه اي تهيه كنم ولي ديگر برايم پولي نمانده.بلبل متوجه اين گفتگوي جوان شد ،با گل در ميان گذاشت ، او طاقت نداشت يك عاشق را در فراق محبوبش ببيند،ازبوته گل خواهش كرد تا سحرگاه روز بعد يك شاخه گل زيبا حاصل دهد تا پسرك آنرا به يارش هديه
دهد.بوته كمي انديشيد،از بي آبي زمين باغچه براي بلبل گفت و از پژمردگي خودش،اما وقتي با اصرار دلدارش روبه رو شد با بي ميلي يك راه نشان يارش داد،يك روش غم انگيز.به بلبل گفت؛در صورتي كه مقداري از خونت را به من بدهي ميتوانم يه شاخه گل پرورش دهم،بلبل كمي با خود انديشيد، آنگاه آخرين حرفهايش را با يارش گفت و آماده شد تا با خونش گل را سيراب كند.پريد و كنار يك خار نشسست، قلبش را روي خار گذاشت و با تمام توان فشار داد .خار سينه نازكش را شكافت و به قلب كوچك اما مملو از عشق آن عاشق كوچك رسيد.چشمان بلبل تاريك شد و درد تمام وجودش را فرا گرفت.ضربان قلبش رو به كاهش گذاشت.گل فرياد ميزد ؛بيشتر فشار بده بيشتر!سحرگاه روز بعد وقتي جوان از خواب بيدار شد و طبق معمول از پنجره بيرون را نگاه كردچشمش به يك شاخه گل بسيار زيبا ،داخل باغچه افتاد.خوشحال جستي زد و شاخه را با احتياط چيد،چشمش به بلبل كه روي خاري جان داده بود افتاد.زير لب گفت بي چاره از خوشي زياد خودكشي كرده!رفت و روي نيمكتي در پارك نشست، انتظار مانند خوره به جانش افتاده بود.تا اينكه چشمش به دختري كه دستش داشت افتاد، دختر خرامان به سوي او ميامد.پسرك همچنان دچار هيجان بودوقتي دختر از كنارش در حال عبور بود با صدايي لرزان سلام كرد.دختر با بي ميلي جوابش را داد و منتظر بود جوان خواسته اش را بگويد وقتي پسرك به او ابراز علاقه كرددختر اينبار با گرمي تاسف خود رااعلام كرد و گفت كه نامزد دارد و سپس به سرعت دور شد.پسرك پاهايش لرزيد و روي نيمكتي در همان نزديكي نشست، نگاهي به شاخه گل كرد و با تنفر گل را به خيابان پرت كرد. درست در مسيري كه كالسكه ميگذشت،گل زير چرخ كالسكه له شد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ،به سايت سرباز ایتک بلوچستان خوش آمديد . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما در بهتر شدن كيفيت مطالب وب سایت ياري رسانيد . براي سريع تر رسيدن به مطلب مورد نظر از آرشيو موضوعي استفاده كنيد همچنين . براي تبادل لينك هم ما را سرباز ایتک بلوچستان لینک کنید و خبرم کنی تا وب شما را لینک کنم و هر هفته با بهترین مطالب و عکس بروز میشه ادرس سایت http://sarbazitk.10r.ir/درضمن بحثهای سیاسی و مذهبی جدا خوداری کنید وب سایت زیر نظر جمهوری اسلامی می باشد با سپاس فراوان عبدالستار ملک ریسیی...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    میزان رضایت شما از موضوع وب سایت چیست
    تبلیغات شما
    کارت پستال درخواستی طراحان - سفارش از شما ، طراحی با ما
    دانلود آهنگ بلوچی

    آمار سایت
  • کل مطالب : 569
  • کل نظرات : 1443
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 53
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 96
  • بازدید امروز : 80
  • باردید دیروز : 354
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 80
  • بازدید ماه : 5,710
  • بازدید سال : 35,414
  • بازدید کلی : 620,593